Malezy tarkibe melal va ghazahaye khoshmaze .


Advertisement
Malaysia's flag
Asia » Malaysia
June 22nd 2015
Published: July 16th 2015
Edit Blog Post

Total Distance: 0 miles / 0 kmMouse: 0,0


مالزي كشوري سرسبز از أسياي جنوب شرقي كه قبلا تحت سلطه انگليسي ها و هلندي ها و پرتغالي ها بوده و با ساختمانهايي قديمي و البته پر از مسجد هاي رنگي و معابد چيني و معابد هندو كه اين كشور از سه نژاد چيني و مالاي و هندي تركيب شده و البته چيني ها و هندي هايي كه با مالايي ها ميكس شده اند رو بابا نوييان يا ماما نوييان مينامند و خلاصه اينكه همين باعث شده از مالزي كشوري با تركيبي زيبا از فرهنگ ها و غذاهاي مختلف در سر يك سرزمين بسازه كه همين باعث ميشه هيچ وقت از سفر به اين سرزمين و تنوع فرهنگي و ديدن مردم مختلف اون خسته نشي و با لذت بردن از غذاهاي فرهنگهاي مختلف بيشتر هم باهاشون آشنا بشي و ميتونم بگم تقريبا همه باهم به خوبي و خوشي و در صفا و صميميت زندگي ميكردند البته جمعيتي هم مسيحي كه از نسلهاي گذشته پرتغالي ها و هلندي ها به جا مانده بودند اما اكثر مردم مالزي مسلمان هستند و به همين دليل هم همه زنان رو با حجاب كامل ميبيني و البته به دليل دموكرات بودن حكومت باقي مردم با حفظ فرهنگ و سنت خودشون ،ازادانه و انتخابي زندگي ميكنند كه اين مهم ترين و بهترين أصل يه زندگي خوب ميتونه باشه و ميتونم بگم بعد از مدتها سفر در أسياي جنوب شرقي تنها كشوري بود كه تو خيابونها يه عالمه ايراني ميديدم چون فكر ميكنم كشوري راحت براي ادامه تحصيل و أقامت و شايد كار براي ايرانيان است و البته به خاطر مذهب مشترك ولي اينجا من ايراني مذهبي نديدم و اينكه براي من مالزي واقعا حال و هواي خاص و متفاوتي از مردم و كشور نسبت به بقيه كشورهاي أسياي داشت ،و شايد به خاطر بعضي چيزها بيشتر از تايلند هم اينجا رو ترجيح ميدم و شايد بگم مردي مهمانواز تَر ،اكثر مردم هم زبان انگليسي صحبت ميكنند و در چند جا هم مهمان مالاي ها بوديم و در اخر ميخوام إينو بگم بله بعد از ماه ها چالش در سفرهاي قبلي كه البته منجر به سفر توفيق اجباري به ايران در بين مسير هزاران مايل دوچرخه سواري بالخره دوباره به مسير برگشتم و بعد از اينكه از ايران به بانكوك پرواز كردم دوچرخه و تجهيزات را برداشتيم و سفر به چند جزيره در تايلند داشتيم براي غواصي و تفريح و بعد هم ادامه راه دوچرخه سواري در مالزي از برنامه ما بود كه هرچند ميتونم بگم بسيار تجربه عظيمي بود غواصي در خليج تايلند و ابهاي ازاد اما بدون دوچرخه ام سفر به هر جا حال و هواي سابق رو نداشت ولي در نهايت خوشحالم كه الان قراره از كوالالامپور تا سنگاپور رو با دوستانم ادامه دهم و اين رو خيلي خيلي مديون خداوندم كه تونستم برم ايران و تغيير أب و هوايي حال شرايط جسمي و فيزيكي منو بهتر كرد و البته هيجان ديدن خانوادم و دوستام از همه چيز عالي تَر بود بعد از رسيدن به شهر كوالا لامپور بلافاصله وارد مغازه دوچرخه فروشي اكمل شديم مردي كه هندي و مالاي هست و اجازه أقامت به دوچرخه سواران در خونه و مغازه آش ميده كه البته براي ما هم هميشه اين يه موقعيت خوب پس انداز هست كه در كنارش ميتونيم سرويس خوبي هم به دوچرخه هامون بديم ،و بعد با خيال راحت عازم سفر به جاده بشيم كه البته بسيار هيجان انگيز هم هست ،سفر از شهر كوالا به مقصد بعدي كه شهر ملاكو هست ادامه دارد و در آنجا دوباره مهمان خانه يك دوچرخه سوار ديگر هستيم ،در جاده هاي مالزي همه چيز براي من دوباره حال و هواي خاصي دارد چون دوباره بعد از چهار ماه به زين دوچرخه برگشتن چندان هم أسون نيست و چالش هاي مختلف هميشه در راهه هوا بسيار گرمه اما نه بدتر از تايلند و البته وقتي هوا ابري ميشه و خورشيد مستقيم تو سرت نميتابه بهتره و يه نسيم خنكي هم از دور دستاي دريا مياد و البته آيس كافي ها هم با أب ميوه هاي استوائي در بين راه كمك بزرگي است و بعد از چهار روز و ٢٠٠ كيلومتر راه به شهر تاريخي ملاكو رسيديم جالب ترين اتفاق بين راه يك شب أقامت در اتوبوس هاي معروف لندن بود كه توسط يه انگليسي به اونجا أورده شده بود در شهر پاسير پانجانگ توقف كرده بود و يه چيني اونو تبديل به يه مسافر خونه كوچيك كرده بود كه البته كولر توش يه دنيا ارزش داشت تو اون گرما خلاصه خيلي هيجان انگيز بود خوابيدن تو طبقه دوم اتوبوسي كه معمولا براي نقل و انتقال مسافر استفاده ميشه اين تجربه اونقدر براي من خاص بود كه واقعا اين مثال درسته كه ميگن بيشتر چيزهاي كه خوشحالت ميكنه تو اين دنيا ميتونه تجربه هاي رايگان و بدون پول باشه و هيچ جاي ديگه اي نميتوني همچنين تجربه اي رو با پول بخري كاملا درسته !اولين شهر جالب مالزي در مسير دوچرخه سواري به جنوب براي من شهر پوترا جايا بود، تمام ساختمانهايي كه ديدم جالب و فوق العاده زيبا بود و مخصوص همايش ها و.كنفرانس هاي دولتي بود كه ديدن چنين شهري بعد از كوالا تو جاده سوپرايز بود چون با اينكه كوالا لامپور پايتخت مالزي هست دولت مالزي شهر پوترا جايا رو به عنوان مركز أمور دولتي انتخاب كرده كه همه چيز عالي باشه و به دور از شهر و بسيار تميز شبيه به اروپا و بسيار بسيار متفاوت از سبك معماري و زندگي مالايي ها شهر بعدي شهر ملاكو بود كه از شهرهاي بندري بسيار مهم مالزي هست و آقاي تان كه مردي چيني بود و قبلا هم دوچرخه سوار در آنجا از ما استقبال و مهمانوازي ويژه اي كرد و مارس به رستوران مخصوص بابا نوييان برد كه يكي از بهترين هاي غذاهاي أسياي رو اونجا خوردم و همينطور صبحانه چيني ها كه ديم سام هست و چاپ ٧ ساله معروف خودشون و تست ميوه جورين كه به قول خودشون پادشاه ميوه هاي استوائي است و البته خيلي گرونشهر ملاكو فوق العاده زيبا و تاريخي هست و واقعا داستاني دارد براي گفتن از دل تاريخ استعمارگران قديم اروپايي و خيابان جانكر استريت بسيار شلوغ و جالب پر از كالسكه هاي دوچرخه مانند رنگي و موزيكال و شاد براي گشت شهري و كأخ هلندي ها كه موزه شده بود و قلعه پرتغالي ها و خونه هاي انگليسي قديمي و البته هلندي چون اين شهر و بندر معروف ملاكو در استعمار پرتغالي ها و هلندي ها بوده و البته انگليسي ها كه فكر ميكنم با توجه به سبك معماري پرتغالي ها در ساختن اين قلعه ها درست مثل قلعه پرتغالي ها در جزيره هرمز خودمون در يك زمان اتفاق افتاده بوده چون از نظر ساختار معماري قلعه هاي جنگي و أسلحه هاي توپي كاملا شبيه جزيره هرمز است .بعد از گذر از شهر ملاكو و حدود ٢٧٠ كيلومتر راه وارد شهر جوهور باهرو شديم كه از شهرهاي مهم ديگه مالزي و مرز سنگاپور است و و بعد از يك شب أقامت صبح فردا عازم سنگاپور شديم و من خيلي خيلي هيجان ورود يه كشور ديگه رو دارم و البته خيلي خوشحال و در اين ١٠ روز دوچرخه سواري بسيار از مسير و مردم خوب و مهمانواز و غذاهاي خوشمزه هندي و مالاي و چيني لذت بردم و حالا ميتونم بگم الان مالزي رو كاملا بهتر ميشناسم البته اين پايان اين سفرنامه نيست چون ما دوباره بعد از سنگاپور به مالزي بر خواهيم گشت و اين كه بعد از سنگاپور همچنان بايد براي گرفتن ويزاي كشور شيلي صبر كنيم چون از أونجايي كه پاسپورت ما دوباره خيلي با ارزش هست براي ورود به كشورهاي ديگه در حال حاضر مجبوريم از سه چهار ماه قبل به كشور مقصد سومي فكر كنيم چون در حال حاضر دوباره با چالش هاي ديگري براي گرفتن اين ويزاها و عبور از مرزها درگيرم و اين جالب ترين بخش ماجراست كه من بعد از مالزي و سنگاپور عازم نيوزلند هستم و شرط ورود به نيوزلند گرفتن بليط خروج از نيوزلند به مقصد كشور بعدي هست يعني براي ما شيلي و حالا اينجا به اين مشكل بر ميخوري كه چطور ميتوني بليط شيلي رو بگيري قبل از اينكه مطمن نباشي ويزا رو تو پاسپورتت داري ؟ و اگر ويزا رو بهت ندن يعني از دست دادن كلي پول به خاطر خريد بليطي كه نياز نداشتي اميدوارم پيچيده توضيح نداده باشم و موضوع رو گرفته باشين بله وقتي من از چالش ميگم بله اينها براي يه دوچرخه سوار يعني چالش كه نميدوني برات چه تصميمي گرفته ميشه و در أصل براي پاسپورت و مليت تو چه تصميمي خواهند گرفت كه بتوني براي زندگي ات برنامه ريزي كني و در كل ما عازم سنگاپور هستيم براي رفتن به سفارت نيوزلند براي گرفتن ويزايي كه قبلا درخواست كرديم تو مالزي و من بازهم ميتونم بگم خيلي خوشحالم اين موقعيت رو پيدا كردم كه تونستم هم ويزاي سنگاپور رو با كمك دوستانم و نامه دعوت نامشون و حمايتشون بگيرم و هم نيوزلند رو باز هم خدايا شكر هزاران مايل سفر من به نا كجا با دوچرخه ام همچنان در مالزي ادامه دارد و بعد از برگشت از سنگاپور از مسير ديگري از شهر مرزي جوهور بعد از ٢٠٠ كيلومتر راه با دوچرخه وارد شهر مرسينگ شديم تا از اونجا با قايق به يكي از ده جزيره زيباي دنيا يعني پلا تيومن بريم كه براي من دوباره بسيار با ارزش هست كه امكان رفتن به اين جزيره فراهم شد جزيره پلاتيومن جز پارك هاي ملي مالزي است كه از لحاظ طبيعت اون بسيار هنوز بكر است و اجازه توسعه ندارد و بخشي از جزيره هم هنوز محل زندگي و نگهداري لاك پشت هاي بسيار بزرگ دريائي هست و بسيار جالب و هيجان انگيز بود ديدن اين لاك پشت ها و مراقبت هايي كه اين مركز ازشون ميكرد بر حسب شانس و تصادف موقع شنا و غواصي من يكي شون رو ديدم و حدودا چند دقيقه اي باهاش شنا كردم كه يكي از قشنگترين تجربه هاي من در دريا بود و من به اين فكر ميكردم چقدر شانس اين رو داري هميشه كه با يه لاك پشت دريائي بزرگ نصف سايز خودت توي اقيانوس شنا كني اين خود خود يه تجربه فوق العاده است و معناي واقعي يه خوشي و لذت كاملا رايگان كه با هيچ پولي نميتوني بخري اونو ،از افرادي كه مدتها اونجا متقاضيان نگهداري لاك پشت هاي عظيم بودند شنيدم كه اونها بارها و بارها تو اون قسمت شنا كردند تا اونها رو ببيند ولي هيچ وقت شانس إينو نداشتند و اين براي من يعني يه تجربه خيلي ناب و با ارزش سفر به مالزي نيز رو به پايان است و در اخر يه خبر خوب دارم كه با سختي موفق به گرفتن ويزاي پر دردسر و البته گرون شيلي شدم ١٢١ دلار كه البته در مقايسه با ويزاهاي ٣٠ دلاري كشورهاي ديگه گرون به نظر مياد ولي خوب چيزي كه مهمه بعد از كلي فشار آوردن و إيميل ها به سفارت شيلي موفق شديم.يكي از مزاياي سفارت شيلي پيدا كردن يه رستوران خوب ايراني و البته متعلق به كرد زبونهاي ايراني در نزديكي ميدان KLCC بود كه از تجربه هاي خوب و شاد من از بودن با ايراني ها بود و خوردن لوبيا پلو و چلو كباب و جوجه كباب بعد از مدتها خودش لذت بزرگي بود و در اخر هم لباس كردي پوشيديم و باهاشون دسته جمعي كردي رقصيديم كه براي خارجي ها و دوستام از بهترين تجربه ها بود و البته زيباي بسيار عظيم و با شكوه برج هاي دو قلوي پترو ناس در ميدان KLCCبعد از بسته بندي و تميز كردن و سرويس دوچرخه ها در مغازه اكمل عازم سفر به نيوزلند خواهيم بود به سوي ماجراجويي جديد با دوچرخه ام در جاده هاي دوردست دنيا من در حال حاضر خيلي از سفر به كشوري بسيار بسيار دور از ايران و در نيمكره جنوبي كره زمين هيجان زده هستم به اميد موفقيت و سفري أمن و بي خطر در پناه دستان خداوند و شكر كه همه چيز را او مهيأ كرد تمام اميدم به خداوند است تا اين رويا را تا پايان ادامه دهم.


Additional photos below
Photos: 53, Displayed: 22


Advertisement



Tot: 0.07s; Tpl: 0.014s; cc: 8; qc: 46; dbt: 0.0394s; 1; m:domysql w:travelblog (10.17.0.13); sld: 1; ; mem: 1.2mb